با سلام به همه دوستانم وتبريك سال نو مدتهاست كه نتونستم بيام اينجا. و لحظات شيرين و شيرين كاري دخملكم رو درج كنم . درسا جونم نفسم تو أين مدت شما خيلي جالب تر با مزه تر شدي كه سر فرصت مناسب برات درج مي كنم.
شيرين كاري هاي درسا
1- دخترم شما عاشق نقاشي كشيدن هستي عزيز دلم و دوس داري مامان برات تو دفتر نقاشيت نقاشي كنه .
2- دامنه لغاتت خدارو شكر بيشتر شده از جمله (اپل-ارنج- مائي(خاله مائي) -ماه - برف - تاب تاب- عال منظور شال--بده-پاشو-و...
3- ديشب نزديكاي ساعت 3 شب بيدار شدي و مي گفتي ماما كه مامان عاشقانه اومد و بغلت كرد تا دوباره لالا كردي
4-چند روزيه كه باباشهاب رفته سفر و خاله مائي اومده پيشمون كه شما و خاله مائي با هم يه عالمه بازي مي كنين و شما حسابي بهت خوش مي گذره ديروز كه مامان اومد خونه ديد شما يه شال انداختي دور گردنت و كيف خوشگلت رو كه زن عمو برات خريده انداختي و عينك آفتابي هم زده بودي و خاله مائي هم همين تيپ و زده بود و بايباي ميكردين و مي رفتين ددر البته مثلا خلاصه دخترم خيلي برام شيريني و عاشقانه دوست دارم
هزار هزار تا بووووووووس
بهترینم دومین یلدای زندگیت مبارک
شب یلدای 3 نفره خیلی خوب بود الان بابایی و فرشته کوچولو لالا کردن و مامان باید کلی جمع و جور کنه عاشقتم سر فرصت عکس می زارم بای
عکسهای فرشته کوچولو
مدتی فرصت نشد که به اینجا سر بزنم چند تا از عکسای عشقم و اینجا می زارم .
خدایا مرسی که مارو لایق این امانت عزیزت دونستی کمک کن که بتونیم قدرش رو بدونیم و اون پدرو مادری که تو میخوای باشیم و بنده ای رو که دوست داری تربیت کنیم . خدایا یاریمان بخش تا همان که میخواهی باشیم .آمین
فرشته ما و رازو نياز
مي دوني خيلي وقت ها شايد تا بعضي حس هارو تجربه نكني اصلا نتوني اونها رو درك كني .
ويكي از اون حس ها حس مادر بودنه كه من از خدا مي خوام بتونم مادر خوبي براي اين فرشته كوچولوش باشم . آمين
دختر قشنگم شما تا همين كه صداي اذان رو از تي وي مي شنوي و يا حتي از بلنگوهاي مسجد كه به گوشت مي رسه فورا دو تا دستاي كوچولوت رو بالا مي بري و دعا مي كني . هميشه هم وقتي بابا يا مامان دارن نماز مي خونن شما هم به حالت نماز سجده مي ري و ميگي ال ووووو ابرررر كه منظورت الهه اكبر هست . خلاصه اون لحظه مامان و بابا از شادي و خوشحالي برات غش مي كنن عاشقتيم مهربونم و چراغ خونه ي ما . مامان سر فرصت عكس هات رو برات اينجا ميزاره دوست دارم
دلتنگي مامان براي جوجه طلايي
مهربونم امروز 14/آبان /1392 كه شما خونه پيش بابا شهاب هستي و با مامان نيومدي دانشگاه . موقع ناهار كه رفتم خونه هم خواب بودي امروز يه كوچولو تب داشتي كه من و بابا شهاب صبح شما رو برديم پيش آقاي دكتر كه گفت چيز مهمي نيست خدارو شكر خيال مامان راحت شد.
دلم برات تنگ شده . ميدوني دخترم ديشب داشتم نگاهت مي كردم و همه حركاتت رو دنبال مي كردم واي چه تابلو زيبايي بود دلم مي خواست همش بهت نگاه كنم . خداي مهربونم مرسي كه درساي قشنگم رو به ما دادي . عاشقتم ماماني .
آسموني من زميني شدنت مبارك
امروز 14 شعبان 1434 قمري كه شما فرشته كوچويوي ما پارسال همين روز و ساعت 9:35 صبح ودر بيمارستان خاتم الانبيا به دنيا اومدي . درساي قشنگم هيچ و قت اولين لحظه ديدارمون رو فراموش نمي كنم و يكي از دوست داشتني ترين لحظات عمر مامان هست . دخترم ما به همين مناسبت اسم معنوي شما رو نرجس گذاشتيم كه مامان فاطمه تو گوشت اذان گفت و به اين اسم صدات كرد نرجس جونم عشق مامان تولدت مبارك . خدايا به خاطر همه نعمت هايي كه به ما دادين ممنون .ممنون كه درساي مهربون رو به ما دادين . اميدوارم به يمن اين عيد بزرگي كه فرداست هميشه سالم و سرحال باشي دختر گلم .
اسباب كشي
ديروز 24 خرداد 1392 پس از چند روز اسباب كشي و تميزي خونه جديد موقع چيدمان رسيده بود
كه خاله مايي كه امتحانات ترم آخرش رو با موفقيت تموم كرده بود اومد پيش ما و همچنين مامان فاطمه و خاله مرضي و دايي معين . خلاصه فرشته كوچولوي ما هم كلي خوش به حالش بود
اول از همه اتاق فرشته كوچولو چيده شد . اتاق جديد مبارك دختر قشنگم . مهربون دختر ديروز كه داشتي موز ميخوردي ي خودت يه زره مي زاشتي تو دهنت و يه زره به مامان مي دادي الهي مامان قربونت بره دوست دارم . خدايا مرسي كه درسا خانوم رو به مادادي. خدايا چراغ خونه همه اونهايي كه آرزو دارن رو روشن كن . آمين .
